یاابالفضل .
آقاجان امشب , شب تاسوعا بود. شبی که منسوب به شما بود........ آقاجون این شبها , روضه که میرفتم نوحه ها رو که گوش میدادم....... وقتی لابلای نوحه سرایی ها میشنیدم که :
امشب منسوب به سرداران سپاه امام حسین علیه السلام.
امشب منسوب به حضرت علی اکبر.
امشب منسوب به حضرت عبدالله
امشب منسوب به حضرت رقیه
امشب منسوب به حضرت علی اصغر .....
پایه های یه انتظاری اون ته قلبم یواش یواش, محکم و محکمتر میشدن....... به خودم تشر می زدم و میگفتم نه بچه جان از همین شب اول ناله های دنیوی خودت رو روو نکن. بزار یه شب برای امور دنیوی خودت ناله بزن...
با خودم میگفتم بچه جان تو دستات مشکل دارن؟ تو داری دستات رو از دست میدی؟ دستای تو دارن بی حس و حرکت میشن؟ خب بچه جان بزار شب تاسوعا درددلت رو به حضرت ابالفضل بگو. از آقا یاری بخواه. آخه آقا دستاشون رو در راه امامشون. در راه آقا و سالارشون از دست دادن...... دستای آقا در محضر خدا آبرو دارن. سرافرازن . حالا تو اینجوری نبودی, حداقل از ایشون طلب یاری کن و همون شب تاسوعا با آقا عهد کن دستات رو بهت برگردونن تا تو تمام تلاشت رو بزاری که از قوت و قدرت حرکتی دستات توو راه آقا امام زمانت-تو راه ولایت- توو راهی که سرورو و آقات - اباصالح المهدی(عج) تایید میکنن مصرف کنی...
آقاجان. یا ابالفضل, شرمنده ام که اینقده دلکوچولو شدم. شرمنده ام که اینقده کم طاقت شدم. شرمنده ام که اینقده ..... اما برای چنین شبی خیلی نقشه کشیده بودم. برای متوسل شدن به شما خیلی نقشه کشیده بودم.... شرمنده ام ......... ولی نشد. نشد . همه چی بهم ریخت . اصلا امشب نشد بیام مراسم سوگواری آقام اباعبدالله الحسین علیه السلام. نمی دونم. نمیدونم کجای کارم کج شد.کجای کارم خراب شد.......
شنیدم که حضرت عباس سردار بزرگ و فرمانده ارشد سپاه امام حسین علیه السلام بودن. آقاجون از سرافرازی دستهای شما بسیار شنیدم...
فضایل حضرت عباس(ع)
1- ادب: حضرت علی(ع) از همان اوایل خردسالی حضرت عباس(ع) ، توجه خاصی به تربیت او داشت و او را به تلاشها و کارهای مهم و سخت مانند کشاورزی، تقویت روح و جسم، تیراندازی، شمشیرزنی و سایر فضایل اخلاقی ، تعلیم و عادت داده بود.
روایت شده است که حضرت عباس(ع) بدون اجازه در کنار امام حسین(ع) نمی نشست و پس از کسب اجازه مانند عبدی خاضع دو زانو در برابر مولایش می نشست. او تربیت شده حضرت علی(ع) است که از همین مکتب درخشان درس ادب آموخته بود.
حضرت عباس (ع) هیچگاه به خود اجازه نداد امام حسین (ع ) را برادر خطاب نماید مگر در لحظه شهادت که فرمود ای برادر مرا دریاب.
2- یقین:( درجه بالای ایمان) ویژگی است که کمتر درغیر معصوم ایجاد می شود ، اما حضرت عباس(ع) از همان کودکی، یقین به وجود آفریدگار یکتای جهان داشت و در سراسر زندگی خود با همان ویژگی مستظهر به عنایات الهی بود و از این رهگذر ویژگی های دیگر خود را متبلور می ساخت.
3- وفا: وفای او نسبت به اهل بیت علیهم السلام به غایت زیاد و در خور نخستین است. در وفا همین بس که باقر شریف قریشی، نویسنده عرب زبان معاصر، در کتاب" حیاة الامام حسین بن علی علیهما السلام " می نویسد:" در تاریخ انسانیت، در گذشته و امروز، برادری و اخوتی صادق تر و فراگیرتر و با وفاتر از برادری ابوالفضل (ع ) نسبت به برادر بزرگوارش امام حسین(ع) نمی توان یافت که براستی همه ارزشهای انسانی و نمونه های بزرگواری را در بر داشت."
4- دلاوری: دلاوری حضرت عباس(ع) نه تنها در حماسه کربلا نمایانگر بود، بلکه در صفین نیز نمایان شده بود به ویژه در جنگ صفین افراد زیادی را کشت و حیرت همگان را از آن دلاوری برانگیخت.
... یاابالفضل......
دستان ابواالفضل(ع) قلم شد و این دستها برای آزادگان جهان علم گشت و عباس آموزگار بی بدیل فتوّت و مردانگی در تاریخ شد. و چه به حق او را غیرت الله العظمیم نامیده اند.....
آقاجون ...... دستهام.....دستهای شما......دستهای من.....